حالا به نظر شما بیشتر کودکان امروز که از داشتن خواهر و برادر محرومند، چه روزگاری را خواهند گذراند؟
بیش از 33 درصد خانوادههای ایرانی تک فرزند هستند. نرخ باروری به 1.5 فرزند برای هر خانوار در کشور کاهش یافته است و جمعیت کشور رو به پیری است. تک فرزندی از نظر جامعه شناسی و روانشناسی مشکل بزرگی است.
تکفرزندی ساده تر از چند فرزندی نیست
حجت الاسلام دهنوی، یک چهره آشنا در حوزه خانواده است. این کارشناس مسایل خانوادگی میگوید: این طرز تفکر که تکفرزندی سادهتر از چند فرزندی است، باید از بین برود. خانوادهها باید آگاه باشند که داشتن یک فرزند تضمینی برای نداشتن مشکل نیست. تکفرزندی امتیازات و اشکالاتی دارد. برای امتیازات تکفرزندی میتوان به تحمیل هزینههای کمتر به خانواده، کنترل راحت فرزند و صمیمیت عمیقتر بین والدین اشاره کرد. علاوه بر اینکه در خانه آرامش وجود دارد و بخاطر مرکز توجه بودن کودک اعتماد به نفس بالایی هم در او به وجود میآید.
وی در گفت و گو با خبرنگار ما تأکید میکند: با این وجود، تکفرزندی اشکالات فراوانی هم دارد. باعث وابستگی شدید والدین به فرزند و بر عکس آن، فرزند به والدین میشود که هر دو نامطلوب است. حساسیت فراوان والدین به فرزند باعث لوس شدن و از بین رفتن استقلال کودک میشود. همین طور بخاطر برخورد بزرگانه، کودک کودکی نمیکند و این کودک در برخورد با همسالانش راحت نیست و خجالت میکشد.
دهنوی میگوید: توصیه میکنم، خانوادهها امتیازات و اشکالات تکفرزندی را مرور کرده و برای داشتن فرزندی دیگر با چشمی باز تصمیم بگیرند.
شخصیت تکفرزند
«عبدالله مروارید» کارشناس ارشد روانشناسی بالینی است. او معتقد است، تکفرزندان به احتمال زیاد افرادی خواهند شد که در برخی از مراحل رشد و شخصیت دچار اشکالات و اختلالاتی خواهند بود. از طرفی احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در بُعد شخصیتی افرادی شوند خودشیفته، تمامیتخواه و انحصار طلب، حسود، خودخواه، کم تلاش، پرتوقع با پشتکار پایین، تنبل، با مسؤولیتپذیری و مهرورزی حداقلی، ناتوان در فعالیتهای تیمی و جمعی، نیاز به توجه بسیار بالا و صبر و تحمل پایین.
این کارشناس مسایل خانواده درباره شکلگیری شخصیت کودک در خانواده تکفرزند میگوید: از یکطرف تکفرزند به صورت اتوماتیک در سنین ابتدایی رشد در خانواده میآموزد که همیشه مرکز و کانون توجه باشد و رفع نیازهایش در اولویت باشد و یک احساس خاص بودن نیز در وی ایجاد خواهد شد. اما از یک طرف با ورود به اجتماع یا در سنین بالاتر از سن بلوغ، جامعه به اندازهای که خانواده به وی توجه و نیازهایش را برطرف کرده است، به وی توجه نخواهد کرد و همچنین بسیاری از نیازهایش معطل خواهد ماند و به این صورت وی دچار احساس ناکامی و شکست خواهد شد و طبیعتاً سن بلوغ سنی بحرانی و حساس است و خودِ این مرحله به اندازه کافی نوجوان را درگیر تلاطم و نوسان خواهد کرد و با همراه شدن احساس ناکامی و شکست احتمال بسیار بالایی دارد که وی را برای خلاصی و رهایی از درد و رنج و ناکامی به اولین و نزدیکترین و در دسترس ترین آسیب اجتماعی هدایت
کند.
در واقع در سنین اولیه، تکفرزند، یکه تاز بدون رقیب میدان جلب توجه، ارضای نیاز و مهرورزی والدین است و اساساً چون رقیبی ندارد، نمیآموزد که خیلی از داشتههایش را تقسیم کند.
کولهباری از شکست بر دوش تکفرزند
مروارید میگوید: این کودک نمیآموزد که مسؤولیت پذیر باشد، نمیآموزد که صبوری کند، نمیآموزد که خاص نیست، نمیآموزد که در مواردی ارضای نیاز دیگری بر ارضای نیاز وی اولویت دارد و باید صبوری کند و پذیرش داشته باشد. نمیآموزد که دیگری را نیز باید به رسمیت بشناسد و خیلی چیزهای دیگر را نمیآموزد و به ناگهان وارد اجتماع میشود و به یکباره جایگاه ویژه، انتظارات ویژه و جهان ویژهاش ترک بر میدارد و فرو میریزد و از بین میرود و متوجه میشود که چون گذشته مورد توجه نیست. متوجه میشود که اصلاً ویژه نیست و متوجه خیلی چیزهای دیگر میشود که هم ناخوشایند است و هم دردآور و یک کوله بار بزرگ از احساس شکست و ناکامی را با خود حمل خواهد کرد و ممکن است برای رهایی از این درد و رنج به خیلی از آسیبها پناه ببرد.
وی ادامه میدهد: بیایید جامعهای را تصور کنیم که اکثر اعضای آن تکفرزند بودهاند. در چنین جامعهای خالی از برادر، خواهر، عمه، عمو، خاله، دایی در واقع با انقراض خیلی از نسبتها عواطف و احساسات و صمیمیتها مواجه خواهیم بود. حتی تصور آن نیز هم دلتنگیآور است و هم ترسناک. پس بیایید هم تلاش کنیم و هم امیدوار باشیم که هیچ خانواده و هیچ پدر و مادری چنین جنایت هولناکی مرتکب نشود.
نظر شما